سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 91/4/26 | 8:33 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی

یکی از شهرهای شمال غربی کشور کرواسی که دارای جمعیت 17 نفری بوده به عنوان کوچکترین شهر دنیا در گینس ثبت شده است.

شهر کوچک هام واقع در بخش مرکزی ایستریا در شمال غربی کشور کرواسی که دارای جمعیت 17 نفری بوده به عنوان کوچکترین شهر دنیا در گینس ثبت شده است.


سمت غربی این شهر به دیوار محصور شده است و در بقیه قسمت‌های باقی‌مانده، خانه‌ها هستند که همچون دیوارهای دفاعی عمل می‌کنند. در اسناد و مدارک قدیمی، نام شهر هام برای اولین بار در سال 1102 مطرح شده است.



ساختمان‌های قدیمی‌تر، بازسازی شده‌اند، به جز مدرسه ایتالیایی ساخته شده در قرن 19، هیچ ساختمان جدیدی از قرن 11 تاکنون ساخته نشده است.

شهر کوچک هام، یکی از نمونه‌های نادر توسعه شهری است که در درون دیوارهای قرون وسطی محصور شده است.



با وجودی که این شهر فقط دارای دو خیابان است، اما از مقامات منتخب و دولت محلی برخوردار است. هر سال در روز موسوم به «روز هام»، تمام مردان شهر بر اساس یک رسم قدیمی در یک مکان سرپوشیده جمع می‌شوند و رأی‌های خود را برای انتخاب بخشداران بر روی یک چوب، موسوم به «رابوس» حک می‌کنند. بخشدار شهر موظف به برگزاری مباحثات در بین ساکنان و تعیین مجازات برای بی‌نظمی در شهر هام و روستاهای پیرامون می‌باشد.



علاوه بر این که این شهر، کوچکترین شهر جهان است، به عنوان زادگاه الفبای «گلاگولتیک» هم شناخته می‌شود.

گلاگولتیک، اولین الفبای زبان اسلاوی است. اولین کتب اسلاوی به این زبان نوشته شده‌اند. این الفبا شامل 38 حرف است. شبیه هیچ یک از الفباهای اروپایی یا آسیایی نیستند.



مسیر گلاگولتیک به پای تپه‌های راک، منتهی می‌شود. شهر کوچک دیگری در بخش ایستریا که به خاطر فرهنگ اولیه کرواسی و اسلاوی، معروف است.

شهر هام، سرزمین افسانه‌های عرفانی است. بر اساس یکی از این افسانه‌ها، غول‌ها قبل از انسان‌ها، ساکن ایستریا بودند. آنها بعد از ساختن مجموعه شهرهای کوچک در ایستریا، از سنگ‌های باقی‌مانده برای ساخت شهر هام استفاده کردند.





تاریخ : یکشنبه 91/4/25 | 9:37 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی

 

رودخانه فرتساسکا در سوئیس که آب زلال آن باعث شده از عمق ده متری پل نصب شده بر روی ان قابل مشاهده است.



فرتساسکا نام رودخانه‌ای واقع در سوییس است که در دره‌ای به همان نام قرار دارد. اهمیت این رودخانه به آب بسیار زلال بلورین و همچنین صخره‌های رنگ‌لرزان در آن می‌باشد. این رودخانه به طول تقریبی 30 کیلومتر از دامنه‌ی کوه پیتسو بارونه آغاز شده و در نهایت به دریاچه ماگیوره می‌ریزد.



فرتساسکا که به دلیل زلالی آب بسیار مشهور و منحصر به فرد است در منطقه ایتالیایی‌زبان تیسینو جریان دارد. در امتداد رودخانه سدی با همین نام قرار دارد.

دمای این رودخانه در ایام گوناگون سال بین 7 تا 10 درجه سانتی‌گراد است و عمق آن نیز از 10 متر تجاوز نمی‌کند.



این منطقه به دلیل موقعیت اقلیمی و جغرافیایی مکان مناسبی برای غواصی و شیرجه به شمار می‌رود.




تاریخ : یکشنبه 91/4/18 | 1:4 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی

خدا رو شاکرم: 

 ..........THANKS GOD

FOR THE TAXES I PAY
BECAUSE IT MEANS I AM EMPLOYED .
 

برای مالیاتی که پرداخت میکنم

چون به این معناست که شغلی دارم.


FOR THE MESS TO CLEAN AFTER A PARTY

BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN SURROUNDED BY FRIENDS‏.
 


FOR THE CLOTHES THAT FIT A LITTLE TOO SNUG
BECAUSE IT MEANS I HAVE ENOUGH TO EAT‏.

برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدن

چون یعنی غذا برای خوردن دارم. 

   FOR MY SHADOW THAT WATCHES ME WORK
BECAUSE IT MEANS I AM OUT IN THE SUNSHINE
 
 برای سایه ای که شاهد کار منه

چون یعنی خورشید تو زندگیم میتابه.
 

FOR A LAWN THAT NEEDS MOWING‏,
WINDOWS THAT NEED CLEANING‏,
AND GUTTERS THAT NEED FIXING
BECAUSE IT MEANS I HAVE A HOME 

برای چمنی که باید زده بشه، برای پنجره هایی که باید تمیز بشه و ناودانهایی که باید تعمیر بشه

چون یعنی خانه ای برای زنگی کردن دارم.  

برای جای پارکی که در انتهای پارکینگ پیدا میکنم

چون یعنی قادر به راه رفتن هستم و وسیله نقلیه دارم. 

  FOR MY HUGE HEATING BILL
BECAUSE IT MEANS I AM WARM‏.
 برای هزینه بالا برای گرمایش

چون یعنی خانه گرمی دارم. 

   FOR THE PILE OF LAUNDRY AND IRONING
BECAUSE IT MEANS I HAVE CLOTHES TO WEAR‏. 
 

برای کوه لباسهایی که باید شسته و اتو بشوند

چون یعنی رختی برای پوشیدن دارم.  

FOR WEARINESS AND ACHING MUSCLES
AT THE END OF THE DAY
BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN CAPABLE OF WORKING HARD‏.

برای کوفتگی و خستگی عضلاتم آخر روز

چون یعنی قادر بودم که سخت کار کنم.


FOR THE ALARM THAT GOES OFF
IN THE EARLY MORNING HOURS
BECAUSE IT MEANS I AM ALIVE.

برای زنگ ساعتی که صبح مرا از خواب بیدار میکند

چون یعنی هنوز زنده هستم.





تاریخ : شنبه 91/4/10 | 4:56 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی

دو خلبان نابینا که هر دو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آن‌ها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد. زمانی که خلبان‌ها وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.

زمزمه‌های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است. اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می‌شد چرا که می‌دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می‌رود.

هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می‌داد و چرخ‌های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند. در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.

در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت: «یکی از همین روزها بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می‌کنند و اون‌وقت کار همه‌مون تمومه.




تاریخ : جمعه 91/4/9 | 10:27 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی
جای پا



خوابی دیدم...


خواب دیدم در ساحل با خدا قدم می‌زنم.

 

بر پهنهء آسمان صحنه‌هایی از زندگی‌ام برق زد

 

 در هر صحنه، دو جفت جای پا روی شن دیدم 

 

 یکی متعلق به من و دیگری متعلق به خدا.  

 

وقتی آخرین صحنه در مقابلم برق زد

 

به پشت سر و به جای پاهای روی شن نگاه کردم.    

 

متوجه شدم که چندین بار در طول مسیر زندگی‌ام،

 

فقط یک جای پا روی شن بوده‌است.    

 

 همچنین متوجه شدم که این در سخت‌ترین و غمگین‌ترین دوران زندگی‌ام بوده است.

 

این واقعاً برایم ناراحت‌کننده بود

 

و درباره‌اش از خدا سئوال کردم:

 

خدایا،تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم،

 

در تمام راه با من خواهی بود.

 

 ولی دیدم که در سخت‌ترین دوران زندگی‌ام،

 

فقط یک جفت جای پا وجود داشت.

 

 نمی‌فهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر

 

به تو نیاز داشتم،مرا تنها گذاشتی.

 

خدا پاسخ داد:بندهء بسیار عزیزم،

 

من در کنارت هستم

 

و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت.

 

 اگر در آزمون‌ها و رنج‌ها، فقط

 

یک جفت جای پا دیدی،


زمانی بود که تو را در آغوشم حمل می‌کردم.

 

 جای پا

 




تاریخ : دوشنبه 91/4/5 | 5:2 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی شما بازدید کنندگان گرامی...

این وبلاگ با هدف ارائه ی مطالب جالب و مفید به شما کاربران گرامی در این  فضای مجازی به وجود آمده و ما (نویسندگان وبلاگ)سعی داریم با قرار دادن مطالبی که هم مفید و سودمند و هم جالب و جذاب هستند,رضایت شما عزیزان را جلب کنیم.

علاوه بر این برای  استفاده از سلیقه ی شما بازدیدکنندگان عزیز و به منظور فراهم کردن مطالبی که باب میل و سلیقه ی شما عزیزان باشد,نظر سنجی ای در وبلاگ قرار داده ایم که در ستون امکانات وب (یکی از ستون های سمت چپ وبلاگ )گرفته است...از شما عزیزان می خواهیم که با شرکت در این نظر سنجی برای بهبود و پیشرفت هر چه بیشتر این وبلاگ به ما کمک کنید...

و همچنین عزیزان علاقه مند می توانند با عضویت در خبرنامه ی وبلاگ ,به طور روزانه از مطالبی جالب و جدید و همچنین آخرین اخبار جالبکده از طریق ایمیل خود مطلع شوند ...(برای عضویت کافی است در بخش عضویت در خبر نامه که زیر نظر سنجی قرار دارد ,در ستون اول نام و در ستون پایینی آدرس ایمیل خود را وارد کنید)

بی صبرانه منتظر نظرات,پیشنهادات و انتقادات ارزشمند شما عزیزان هستیم...

باتشکر

مدیر وبلاگ"درسا مرتضوی"




تاریخ : دوشنبه 91/4/5 | 11:49 صبح | نویسنده : درسا مرتضوی
تاریخ : یکشنبه 91/4/4 | 2:58 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی
تاریخ : یکشنبه 91/4/4 | 2:51 عصر | نویسنده : درسا مرتضوی

 




   1   2      >